درحال بارگذاری ....
به مد روز خوش آمدید.وارد یا عضو شوید کاربرگرامی شما اکنون در مسیر زیر قرار دارید : آرزوهاى كوچك

آرزوهاى كوچك

تاریخ ارسال پست:
دوشنبه 27 شهریور 1391
نویسنده:
zahra
تعداد بازدید:
644

تبر را به تير ترجيح مى دهم!

چرا كه ابتدا مقابلت مى ايستد

و تكليفش را مردانه روشن مى كند!!!



اين فنجان قهوه هم تمام مى شود

واز اين كافه هم خواهيم رفت!

وهنوز به حرف هايى فكر مى كنم

كه براى نگفتن داريم!!!



من وتو

تهديدى براى فضاى سبز نبوديم!

خطرى براى حيات وحش نداشتيم!

من و تو فقط

جوان بوديم و

آرزوهاى كوچكى داشتيم!!!



آن قدر از قهر و آشتى هايت گفتم

كه ديگر خودم هم خسته شدم!

بچه نيستى كه دنبالت بيايم؛

اين بار خودت برگرد!!!



سكوت كردن و آه كشيدن كه

مدرسه نمى خواست!

هنوز نفهميده ام چرا پدرم

هر روز هفت صبح بيدارم مى كرد؟!!



ما كه از هر چه ترسيديم

سرمان آمد!

پس بيا تمرين كنيم

كمى از خوشبختى بترسيم!!!

کلمات کلیدی

شعر

نظرات این مطلب
کد امنیتی رفرش