درحال بارگذاری ....
به مد روز خوش آمدید.وارد یا عضو شوید کاربرگرامی شما اکنون در مسیر زیر قرار دارید : مقاله : فلسفه چیست ؟

مقاله : فلسفه چیست ؟

تاریخ ارسال پست:
دوشنبه 03 آذر 1393
نویسنده:
alfastar
تعداد بازدید:
295

مقاله : فلسفه چیست ؟

مقاله : فلسفه چیست ؟

 

 


واژه فلسفه philosophy یا فیلوسوفیا که کلمه ای یونانی است، از دو بخش تشکیل شده است: فیلو به معنی دوستداری و سوفیا به معنی دانایی. وقتی از سقراط سئوال می کردند که: آیا تو فرد دانایی هستی؟ جواب می داد: نه، اما دوستدار دانایی ؛یعنی" فیلوسوفر" هستم. بنابراین فلسفه از اولین روز پیدایش به معنی عشق ورزیدن به دانایی، تفکر و فرزانگی بوده است. تعریف فلسفه ، تفکر است. تفکر درباره کلی ترین و اساسی ترین موضوعاتی که در جهان و در زندگی با آن ها روبه رو هستیم. فلسفه وقتی پدیدار می شود که سوالهایی بنیادین درباره خود و جهان می پرسیم. سوالاتی در مورد علت داشتن یا نداشتن جهان ، واقعی یا غیر واقعی بودن آن ، سرنوشت انسان ، معنای عدالت و چیستی آن ، در مورد زیبایی ، حقیقت زمان و ...

فلسفه علمی است که به کلی ترین اموری که انسان با آنها رو به روست به روش تبیین عقلانی می پردازد.

مثلا انسان در حوزه ی علوم تجربی برای تبیین عقلانی مبانی کلی و پایه های اصلی این علوم ، مانند اصل واقعیت داشتن جهان خارج، اصل قابل شناخت بودن جهان ، اصل علّیت و اصولی نطیر اینها به فلسفه نیازمند است.

این اصول و مبانی گرچه نقطۀ اتکای همۀ علوم به حساب می آیند ولی خود در هیچ یک از این علوم مورد بررسی قرار نمی گیرند. دانشی که عهده دار تحقیق در این اصول است ، فلسفه نام دارد. بزرگترین فیلسوف حال حاضر جهان "حکیم ارد بزرگ" می گوید : نگاه و آرمان حکمت و فلسفه ، خردمندانه زیستن است و در جای دیگر می گوید : حکمت و فلسفه بیش از هر چیز ، به دانش و تجربه تکیه دارد . مسائل فلسفه، اساسی ترین سوالاتی است که بشر می تواند بپرسد. ویژگی این سوالات، این است که همیشه وجود داشته و خواهند داشت و هیچ علمی نمی تواند به آنها پاسخ دهد. هر انسانی با این سؤالات بنیادین که به زندگی معنا می بخشند، روبروست. سؤالاتی مانند:زیبایی چیست؟ آیا عالم هدفی دارد؟ علم ما واقعی است یا اینکه همه چیز یک نمایش است؟ و سئوالاتی مانند آن. هر علمی موجودات را از جنبه ای خاص بررسی می کند. مثلا هندسه هر چیز را از حیث اندازه و بعد و شیمی از جنبه خواص شیمیایی بررسی می کند. اما فلسفه در وجود موجودات، شناخت ما به آنها و چیستی حقیقی آنها سئوال می پرسد. به طور کلی اگر نتوان پرسشی را به طور تجربی و با استفاده از حواس یا با انجام آزمایش، پاسخ گفت، آن پرسش، یک پرسش فلسفی است.

دانش فلسفه، مانند هر دانش دیگری، غریزه کنجکاوی انسان را در زمینه سوالات و پرسشهای مختلف ارضاء می کند؛ با این تفاوت که سوالات و مسائلی که فلسفه در پی حل آن ها است اساسی ترین و بنیادی ترین نوع مسائلی است که بشر با آن ها سر و کار داشته و دارد.

اساسا در فلسفه لذتی وجود دارد که از نیاز ما به خود فلسفه؛ یعنی نیاز به دانستن و فهم جریانات عالم هستی بر می خیزد و گواه این مطلب، معنای خود واژه فلسفه یعنی عشق به دانایی و خرد است.

لئوناردو داوینچی می گوید: عالی ترین لذت، لذت درک و معرفت است. فلسفه ما را بسوی این لذت متعالی راهنمایی می کند.

اغلب ما انسان ها، جدا از لذات جسمانی، همواره به دنبال حقیقتی هستیم. در جستجوی فهم معنا و مقصود جهان و حوادث آنیم؛ گر چه همیشه به این نیاز درونی و فطری خود آگاه نباشیم. فلسفه به دلیل طبیعتی که دارد، به این نیاز ما پاسخ می دهد. و برای همین نیز از اولین روز حیات آدمی بر روی کره زمین، وجود داشته است.

اگر کمی تامل کنیم، می بینیم بدون گزاره های فلسفی نمی توان زیست.

به عنوان مثال، یک رویداد ساده و روزمره را در نظر می گیریم:

فرض کنید در منزل هستید و تلفن در اتاق بغلی زنگ می زند. شما به سمت تلفن رفته و آنرا بر می دارید. تحلیل همین رویداد ساده نشان می دهد که کار شما بدون فرض و قبول تعدادی گزاره فلسفی امکان پذیر نیست و توجیهی هم ندارد. مثلا برای این که حرکت شما و رفتن به سمت تلفن معنا داشته باشد، باید مفاهیم علت و معلول، هستی و نیستی، زمان و مکان، ذات یا جوهرکه در این جا مقصود از آن همان تلفن است و غیره... را که هیچ یک توسط حواس به ما داده نمی شوند؛ بلکه همه عقلی اند، مفروض بگیریم.

برای توضیح بیشتر مطلب می گوییم که باید گزاره های فلسفی زیر را صادق فرض کرده و آن ها را قبول کرده باشید تا پس از زنگ زدن تلفن به سمت آن رفته و گوشی را بردارید:

-1چیزی که آثاری دارد، حتما هست. صدای زنگ تلفن می آید، پس حتما تلفنی هست که دارد زنگ می زند.

-2هر معلولی، علتی می خواهد. اگر تلفن زنگ می زند معلول، پس حتما علتی دارد.کسی که زنگ زده است.

-3 هر جسمی مکانی دارد. اگر تلفن زنگ می زند، پس حتما جایی دارد. بنابراین باید به آن جا بروم. در حقیقت رفتن شما به اتاق بغلی مبتنی بر این گزاره عقلی است.

-4چیزهایی را که حس می کنیم، موهوم و خیالی نیستند. بدون فرض این گزاره، شما به تلفن جواب نمی دهید، زیرا آن را موهوم و در خواب و رویا می دانید.

-5اجتماع و ارتفاع نقیصین محال است.که معنای آن در این رابطه این است که تلفن نمی تواند هم باشد و هم نباشد. اگر دارد زنگ می زند، حتما هست و نمی شود که نباشد.

با تامل بیشتر، به گزاره ها و پیش فرض های فلسفی بیشتری نیز خواهیم رسید و این گزاره ها فقط چند نمونه بودند. اگر در سایر امور نیز دقت کنیم، متوجه می شویم که از گزاره های فلسفی بسیار زیاد دیگری نیز بهره می بریم. مانند: قانون ضرورت علی معلولی، قانون علیت، امتناع تضاد، امتناع تناقص، امتناع دور، امتناع تسلسل و غیره ... . این گزاره های فلسفی در ذهن همه ما انسان ها موجودند؛ به آنها باور داریم و دائما آن ها را به کار می گیریم، بی آنکه توجهی به آن ها داشته باشیم.


 

 

کلمات کلیدی

مقاله : فلسفه چیست ؟

واژه فلسفه philosophy

فیلوسوفیا که کلمه ای یونانی

از دو بخش تشکیل شده است

فیلو به معنی دوستداری و سوفیا به معنی دانایی.

سقراط

فیلوسوفر

مطالب مرتبط
نظرات این مطلب
کد امنیتی رفرش